شب مستانه نیمه شعبانه
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
یکی دیگر ازتکالیف ، سرودن و انشای شعر یا نوشتن کتاب و مثل آن ، در فضایل و مناقب یا مدح و رثا ، یا در عزا و تعزیت و ندبه آن حضرت است ، البته به میزان توانایی و استعداد هر فرد.
این امر نیز نوعی یاری و نصرت دین و امام (علیه السلام) است.ائمه اطهار (علیه السلام) درگفتار و کردار خود ، برسرودن شعر در فضل و منقبت اهل بیت (علیه السلام) تاکید داشتند که روایات بسیاری در این زمینه موجود است.
قال الرضا(علیه السلام) : ماقال فینا مومن شعرا یمدحنا به الا بنی الله له مدینه فی الجنه ، اوسع من الدنیا سبع مرات ، یزوره فیها کل ملک مقرب و کل نبی مرسل.1.
حضرت امام رضا (علیه السلام) : هیچ مومنی شعری نسروده است که ما را بوسیله آن ، مدح گوید ، مگر آن که خداوند برای او در بهشت شهری بنا خواهد ساخت که هفت برابر وسیع تر از دنیا باشد. در آن جا هر فرشته مقرب و هر پیامبر مرسلی ، او را زیارت و دیدار خواهد کرد.
__________________________
1.وسائل الشیعه ج 10 ص 467 باب 105 ح 3.
*راه وصال نویسنده سید رضا حسینی مطلق
تکلیف دیگر، بر پایی مجالس و محافل ذکر و یاد امام زمان (علیه السلام) است که این نیز از علایم محبت صادقانه مومن به آن حضرت می باشد.
اگر مومن این توانایی را دارد که مجالس یاد و ذکر آن حضرت و فضایل او را بر پا نماید ، نباید در این امر ، از خود غفلت و تساهلی نشان دهد.
امام صادق (علیه السلام) به فضیل می فرمایند: آیا می نشینید و روایت و حدیث می گویید ؟ فضیل عرضه داشت : آری فدایت شوم . حضرت فرمودند:همانا آن مجالس را دوست دارم .پس ای فضیل ! امر مرا احیا نمایید و خدا رحمت کند کسی را که امر مرا احیا می نماید .1
بی شک، برپایی این گونه محافل و مجالس ، یاری و نصرت دین خدا و ولی خداوند متعال و حجت وقت است و سبب ترویج ، نشر و توسعه دین حق خواهد شد . حتی در بعضی زمان ها و مکان ها ، اقامه و برپایی اینگونه مجالس واجب خواهد بود: مثلا در صورت وجود خطر برای دین و اهل آن و احتمال گمراهی آنها،تا جلوی خطر گرفته شده و گمراهان از گمراهی و ضلالت نجات یابند.
________________________
1.بحار ج 44 ص 282 باب 34 ح 14
دلم از زلف پریشان تو آشفتهتر است
سهمم از هجر تو چشم تر و خونِ جگر است
ذرهای خاک شود مانع وا گشتن پلک
پاک بنما که چنین بودن من دردسر است
با خبر نیست کسی از غم پنهانی من
با وجودی که دلم از تب تو شعلهور است
کار دل بی تو فقط سوختن و ساختن است
چه کند آن که ز دلدار خودش بیخبر است
آتش دوری تو بال برایم نگذاشت
بی پر و بال به دور تو پریدن هنر است
پای من تا به سر کوچهتان هم نرسید
طاقت من ز اویس قرنی بیشتر است
غرق ظلمت شدهام، روشنی چشم جهان!
دیده بیرمقم تا تو بیایی به در است
امیرحسین حیدری